محل تبلیغات شما



دغلسازان ظاهر فریب

ندگان خدا، به شما توصيه مى كنم كه از خدا بترسيد، و از مردم دو رو و ابلوك بپرهيزيد. زيرا آنها گمراهانى هستند كه گمراهتان مى كنند، و خطا كارانى بشمار مى روند كه مهر خطا كارى بر پيشانيتان مى زنند.

به رنگهاى گوناگون درمى آيند، و مانند بوقلمون فريبتان داده در دامى كه برايتان گسترده اند گرفتارتان مى نمايند.

و اگر خواسته هاى آنان را انجام ندهيد با نيرنگ و افسون وادارتان مى كنند كه با سازشان بسازيد،

و راهها را چنان به رويتان مى بندند كه ناگزير دست از مقاومت با ايشان برداشته خود را در آغوششان بيندازيد.

دلشان از كژ و كولگيهائى كه دارند بيمار و دردمند است، اما وضعشان در ظاهر خوب و مهربان و آبرومند است.

آمد و شدشان بسان آب زير كاه است، و رفتارشان مانند ان در شب سياه است. گفتارشان فريبنده است و دلپذير، اما كردارشان دردى است بى درمان و واگير.

به خوشى اين و آن رشك مى برند، و در گرفتارى و پريشاى بيچارگان كوشش دارند. اميدوار را نااميد مى كنند، و با تبهكارى پيله بدبختى بر خود مى تنند، و از هر راهى كه بگذريد فريب خوردگان آنها را مى بينيد كه به روى خاك افتاده دست و پا مى زنند.

در دغلبازى چنان زرنگ و چرب زبانند،كه مى توانند به هر دلى راه يابند.

هميشه اشك چشمشان در آستينشان مى باشد، و ثناى دروغ و بى مايه اى كه همه جا به يكديگر مى گويند و در پى آن مزدى مى جويند گوش صاحبدلان را مى خراشد.

چون درخواستى نمايند در آن پافشارى مى ورزند، و كسى را كه ملامتشان كند بى پروا رسوايش مى سازند،

و اگر آنان را در كارى داور قرار دهند هر آينه به ستم مى پردازند.

براى هر هوده اى بيهوده اى و براى هر راستى كجى و براى هر زنده اى كشنده اى و براى هر درى كليدى و براى هر شبى چراغى آماده دارند!

خويشتن را وارسته و بى نياز نشان مى دهند، و در بازار كسادى كه دارند كالاهاى پر زرق و برق نيرنگ و فريب را مى نهند.

در گفتگو حق را به باطل تشبيه مى نمايند، و چون به وصف كسى يا چيزى بپردازند باندازه اى به او پيرايه مى بندند كه ديگران نتوانند از عهده شناختنش برآيند.

مردم را نخست به راه راست و درست مى برند، سپس آنها را در پيچ و خمها و بن بستهاى پر سنگلاخ مى گذارند.

آنان دار و دسته اهريمنند، و آتش بياران كوره هاى جهنمند. خدا مى فرمايد: ايشان پيروان شيطانند، الا، پيروان شيطان همانا زيانكارانند.

امام علی علیه السلام 

ترجمه محسن فارسی


 

اما پرهیزگاران و باتقوایان حقیقی کیستند؟

نشانه هاى پرهيزكاران اين است كه مثلا يكى از آنها را مى بينى در آئينش نيرومند و استوار، و در دوستى نرم و با گذر و پايدار، و به ايمانى كه دارد پابند، و به دانشى كه فرا مى گيرد علاقه مند است

، و در بردبارى دانا، و در روى برتافتن از مال دنيا توانا، و در پرستش فروتن و افتاده، و در عين درويشى و پريشانى آراسته و آزادهاست.

، و در گير و دار سختى شكيبا، و در پى روزى كوشا، و در راه ستگارى پويا، و از حرص و آز به دور است.

 و گفتارش با كردارش هم آهنگ و جور، و آرزوهايش انگشت شمار و مانند هم، و لغزشهايش قابل گذشت و كم، و قلبش همواره در تپش و لرزان، و روانش شب و روز آشفته و سرگردان، و خوراكش ساده و ارزان، و كار و بارش بى آلايش و آسان است

، و آئينش درست و برجا، و شهوتش مرده چون ترسا، و خشمش فرو نشسته، و مردم به بخششهايش دل بسته، و از گزندهايش رسته است.

 و اگر در ميان كسانى باشد كه از ياد خدا غافلند او در نهادش خدا را ياد مى كند، و چنانچه با گروهى دمساز گردد كه با زبان خدا را ياد مى نمايند آنگاه او خدا را، هم بر زبان مى آورد و هم قلبش به ياد او مى زند.

 و كسى را كه به او ستم روا مى دارد مى بخشد، و به آنكه او را محروم مى گرداند مى بخشايد.
، و زبانش را به دشنام دادن و ناسزا گفتن نمى آلايد، و سخنش را پيوسته نرم و آرام ادا مى نمايد.

و كار زشت از او سر نمى زند، اما تا مى تواند به اين و آن نيكى مى كند، و خيرش فراوان و از شرش خرد و بزرگ در امان هستند.

، در برخورد با پيش آمدهاى ناگوار خونسرد و خويشتن دار، و هنگام خوشى و آسايش خرسند و سپاسگزار است.

 و به ستيزگى با كسى كه از او بدش مى آيد نمى پردازد، و در راه آنكه دوست مى دارد خويشتن را در آتش گناه مى اندازد.

، و پيش از آنكه شهادتى درباره اش داده شود خودش حقيقت را اعتراف مى نمايد، و هر كه هر چه به او بسپارد خوب آن را نگه مى دارد، و هيچ چيز از يادش نمى رود.

، و با لقبهاى زست بندگان خدا را نمى خواند، و به همسايگانش آزار و زيانى نمى رساند، و به اين و آن زخم زبان نمى زند، و هرگز حق را باطل و باطل را حق نمى كند،

و چون خاموشى گزيند خاموشيش او را اندوهگين نمى سازد، و اگر خنده اش آمد خنده را با صداى بلند راه نمى اندازد، و چنانچه ستمى به او بشود بجاى واكنش هر آينه شكيبائى را مى پذيرد، تا خدا دير يا زود انتقامش را از ستمكار بگيرد،

و تن و جانش هميشه از او رنجور و فرسوده اند، ولى مردم از دستش ايمن و آسوده اند،

و دوريش از كسانى كه دورى مى جويد پارسائى و پاكدامنى است، و نزديكيش به آنانكه نزديك مى شود از در خوشخوئى و مهربانى است. پس، دوريش را نمودار خودپسندى و بزرگ منشى نبايد پنداشت، و نزديكيش را به حساب نيرنگ و فريب نشايد گذاشت.

امام علی علیه السلام

ترجمه محسن فارسی

 

!!.ایا شما از این افراد سراغ دارید؟اگر سراغ دارید ملتمسانه از آنها در خواست کنید تا ما را و همه را دعاکنند.


چگونه خداباوران حقیقی را بشناسیم؟

اخرامان روزگارى بيايد كه جز مومنان بى نام و نشان و دور از شر و شور جهان كسى ديگر از فتنه و آشوب رهايى نمى يابد، چنين مردمانى را اگر بندگان ببينند هر آينه بجا نيارند، و چنانچه ناپديد شوند، هرگز سراغشان را نگيرند و به آنها وقعى نگذارند.

آنان چراغ راهنمايى و روشنى بخش شبهاى تارند، بدانديش و سخن چين و پليد نيستند بلكه نيك نهاد و راز نگهدارند.

آرى، آنان افرادى هستند كه ايزد مهربان درهاى رحمتش را به رويشان مى گشايد، و هميشه از خشم و زيان و گزند اين و آن دور و بركنارشان مى نمايد.

اى مردم، روزگارى بيايد كه اسلام بسان طرف برگشته يى كه هر چه در آن است فرو مى ريزد زير و رو شود، و هر كه دور و بر آن مى باشد بگريزد و بسوئى رود.

اى مردم، خدا شما را زينهار داده است كه مورد ستمتان قرار ندهد، اما ديگر نگفته است كه هيچ در بوته آزمايشتان ننهد. وه، چه خوب و بزرگوارانه در كتاب آمده است كه: ان فى ذلك لايات و ان كنا لمبتلين. يعنى در اين كار درس عبرتى است، اگر چه ما مورد آزمايش قرار گرفتيم.

 

امام علی علیه السلام


 

حکیم الهی در زمان خلافت خود به ماموربن جمع آوری مالیات چنین دستور داده است!

 

به پيشكاران دارائى از بنده خدا على اميرمومنان به ماموران خراج گيرى.

اما بعد، هر كس از سرنوشتى كه به سوى آن مى رود بر حذر نباشد و از ترس دلش نزند، انگار نمى تواند كارى براى حفظ جان خود از پيش آمد ناگوارى كه در كمينش نشسته است بكند.

و اين را بدانيد كه آنچه به شما، واگذار شده بس اندك اما اجر و ثوابش خيلى زياد است. اگر براى زورگوئى و ستمكارى كه خداوند نهى فرموده است كيفرى در ميان نبود تا همه از آن بترسند، هر آينه عذر و بهانه اى ديگر وجود نداشت و زبر دست به زير دست بى پروا زور مى گفت و ستمكار دمار از روزگار درويش و ناتوان در مى آورد.

پس، با مردم از در مهربانى و انصاف درآئيد، و در برابر درخواستها و نيازمنديهاى آنها صبر و بردبارى نمائيد.

زيرا شما خزانه داران رعيت و معتمدان امت و پيشكاران مالى دستگاه خلافتيد.

زنهار كسى را از چيزى كه به آن نيازمند است باز نداريد، و او را در تنگناى آشفتگى و فشار نگذاريد.

هنگام گرفتن باج و خراج مردم را وادار نسازيد كه پوشش زمستان و تابستان خود را بفروشند، و يا از چهارپايانى كه شيرشان را مى خورند و در كشاورزى و تراورى بكارشان مى كشند چشم بپوشند.

هيچكس را براى درهمى تازيانه نزنيد، و به مال احدى از رعايا - خواه مسلمان باشد خواه هم پيمان و در پناه اسلام- دست درازى نكنيد.

مگر آنكه تشخيص بدهيد اين مال عبارت از اسب و سلاحى است كه با آنها قصد خيانت و به مسلمانان دارد.

بنابراين براى هيچ مسلمانى شايسته نيست چنين چيزهائى را در دسترس دشمنان اسلام بگذارد، تا چيره شوند، و از زير پرچم بيرون روند.

از تهذيب نفس و اندرز دادن به خويشتن دريغ نورزيد، و تا مى توانيد با سيرت نيكو لشكريان را آرام و رعيت را رام و دين خدا را نيرومند و شعارهاى اسلام را فرازمند داشته گرد كژى و آلودگى نگرديد.

آنچه در راه خدا بر شما واجب آمده است انجام بدهيد، و آن را در زاويه فراموشى و سستى و سهل انگارى ننهيد. چه، خداوند- سبحانه تعالى- از ما خواسته است كه با كوشش و پرستش خود و رعايت حقوق بندگانش از وى سپاسگزارى كنيم، و تا جائى كه - بتوانيم بپاى آئينش شتافته براى بالا بردن نامش دامن همت بر كمر زنيم و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العطيم

امام علی علیه السلام


 

انسان و قتی رنگ خدا می گیرد

انگار دنيا را پشت سر گذاشته به آخرت رفته اند، و يا هنوز در دنيا هستند ولى ماوراى آن را ديده همه چيز را دريافته اند.

و گوئى به اوضاع و احوال نهان اهل برزخ پى برده اند، و رستاخيز و حساب و كتاب آن را درك كرده اند.

از اين رو براى اهل دنيا پرده آن را پس مى زنند، و رازهائى را كه ديگران نمى بينند خود مى بينند، و سخنانى را كه آنها نمى شنوند خوب مى شنوند.

چنانچه آنها را در پرده پندار به نظر بياورى هر آينه يكايكشان را در پايگاهى بلند مى يابى، و در نشستن گهى ارجمند مى بينى كه دفتر اعمالشان را باز كرده اند ، و به  محاسبه خويشتن پرداخته اند.

كارهاى كوچك و بزرگى را كه مامور انجام آنها بوده اند ولى به عللى كوتاهى ورزيده اند، و يا رفتارهائى را كه نمى بايد بكنند كرده اند و گرفتار آنها گرديده اند، و از بارهاى سنگين گناهانى كه بر پشت نهاده اند به زانو درآمده اند و زجرها ديده اند،

ورق مى زنند ، و اشك مى ريزند و مى نالند و موى از سر مى كنند، و دستها را رو به پروردگار گرفته ضمن اعتراف به گناهانشان توبه و اظهار پشيمانى مى كنند.

آنها نمودارهاى رستگارى و روشنگران اميدوارى هستند، كه مى بينى فرشتگان چنين دور و برشان صف بستند.

آرامش و آسايش بر دلشان نشست، و درهاى آسمان به رويشان واز گشت.

در جاهائى كه خدا بر ايشان در نظر گرفته است مى آسايند، و نتيجه كوششهاى خود را دريافت مى نمايند.

هنگامى كه با خدا به راز و نياز مى پردازند، جان را از نسيم گذشت و بخشودگى او شاد و خرم مى سازند.

در برابر عظمتش اسير و خوارند، و دلشكسته و زار و نزارند، و پيوسته بجاى اشك از چشمشان خون مى بارند.

هر درى را كه بسوى پروردگار باز شود با دست مى كوبند، و آستانه درگاهش را با مژه هاى نمناك مى روبند.

از كسى آمرزش مى طلبند كه بخشاينده و مهربان است، و يگانه پناه و اميدنااميد شدگان است.

پس تو تنها به حساب خويشتن برس، زيرا محاسبه اين و آن با ديگرى است و بس!


 

امام علی می فرماید!

از پست‏ ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوست دار ستايش ‏اند،

و كشور دارى آنان بر كبر و خود پسندى استوار باشد ،

ومن  خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن مى ‏باشم.

سپاس خدا را كه چنين نبودم و اگر ستايش را دوست مى‏ داشتم، آن را رها مى‏ كردم به خاطر فروتنى در پيشگاه خداى سبحان، و بزرگى و بزرگوارى كه تنها خدا سزاوار آن است.

گاهى مردم، ستودن افرادى را براى كار و تلاش روا مى ‏دانند.

اما من از شما مى ‏خواهم كه مرا با سخنان زيباى خود مستاييد ، تا از عهده وظايفى كه نسبت به خدا و شما دارم بر آيم، و حقوقى كه مانده است بپردازم، و واجباتى كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم،

پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مى‏ گويند، حرف نزنيد،

و چنانكه از آدم‏ هاى خشمگين كناره مى‏ گيرند دورى نجوييد، و با ظاهر سازى با من رفتار نكنيد،

و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد،

يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود .

پس، از گفتن حق، يا م در عدالت خوددارى نكنيد،

زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم  و از آن ايمن باشم نمى‏ دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد.

پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگارى نيست. او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختيارى نيست. ما را از آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود در آورد. به جاى گمراهى هدايت، و به جاى كورى بينايى به ما عطا فرمود.


 

 

پسرم!

بدان و آگاه باش خدائى كه گنجهاى آسمانها و زمين در دستش مى باشد به تو اجازه دعا داده، و اجابت آن را بر عهده خويشتن نهاده. فرموده است كه هر چه مى خواهى از خودش درخواست كن تا درباره ات بخشش ورزد، و آمرزش از او بطلب تا تو را بيامرزد.

و كسى را هم ميان تو و خودش حاجب نگذارده، و براى اينكه اين و آن را نزدش به شفاعت ببرى وادارت نكرده.

اگر كار بدى از تو سر زده باشد هر آينه جلو توبه ات را نگرفته، و در انتقامجوئى تند نرفته.

آيا هنگامى كه در پيشگاهش اظهار پشيمانى نمودى به سرزنشت پرداخت، و آنجا كه سزاوار رسوا شدن بودى رسوايت ساخت؟

در پذيرفتن توبه سختى و فشار بكار برد، و بزهكاريت را به رويت آورد، از رحمتش نااميدت كرد؟ نه، بلكه بازگشت را از گناه برايت نيكى شمرد.

او همه بديهايت را يكى حساب نمود، ولى مزد خوبيهايت را ده برابر فرمود، و درهاى توبه را در برابرت بگشود. هر گاه او را بخوانى به آوايت گوش همى دهد،

و چون درد دلت را نزد او ببرى مرهمى بر آن همى نهد. آنچه در سينه نهان دارى به او مى گوئى، و نيازت را بى رودربايستى از درگاهش مى جوئى. از اندوه و گرفتاريت به پيشگاهش شكايت مى آرى، و چاره آنها را از او آرزو مى دارى،

و پيشرفت و رستگارى در هر كارى را به اميد او مى گذارى.

از همه چيز مانند عمر دراز و تندرستى هميشگى و فراخى روزى كه در گنجينه هاى رحمتش وجود دارد و جز او كسى ديگر نمى تواند به تو ببخشد برخوردار مى شوى،

و با نيايش در آستان قدس او كه كليد اين گنجينه هاست درهاى نعمتش را برويت باز كرده آسوده خيال رو به آرزوئى كه دارى مى روى. چون پيوسته باران رحمتش بر زمينه زندگيت مى بارد،

لذا اگر گاهى در اجابت دعايت تاخيرى روى بدهد نگران مباش زيرا او هرگز تو را از خود مايوس نمى دارد

. و بدانكه بخشش به اندازه نيت است! شايد موضوعى درخواست كنى و آن را بدست نيارى، اما دير يا زود بهتر از آن گيرت مى آيد و آنوقت دل به خوشى و شادى مى سپارى،

يا اينكه نه، انجام آنچه خواسته اى به سود و مصلحتت نبوده است، پس شايسته است كه ديگر درباره اش اصرار نورزى و مته بر دانه ارزن نگذارى. چه بسا اين چيزى كه طلبيده اى و خدا هم بى درنگ در كف دستت بنهد، مايه بدبختيت گردد و دين و دنيايت را بباد فنا بدهد. سعى كن درخواستهايت روى زيبائى و معنى دور بزند، نه مال، زيرا مال از بهر تو پريشانى ببار مى آورد و بيچارگى و وبال.

از وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش


پسرم!

.و بدان كه راه دور و درازى در پيش دارى، و اين راه را كه همانا سعادت ابدى است بايد با سختى و دشوارى بپايان آرى.

از نيكى كردن غافل مشو، و توشه راه آخرت را پيشاپيش بفرست و پس از آن خودت به دنبالش برو.

بيش از طاقتت بار روى پشتت مگذار، زيرا وبال سنگينى آن گردنگيرت مى شود.

هر گاه در ميان مستمندان كسانى را يافتى كه كمكت كنند و توشه ات را از دنيا تا آخرت برايت بر دوش بكشند، و در روز رستاخيز كه بدان نيازمند هستى تحويلت بدهند، بى درنگ فرصت را غنيمت بشمار، و با دستگيرى از آنان بارت را به دستشان بسپار،

و تا مى توانى بيشتر به درد دلشان برس و بهتر تيمارشان كن. چه بسا بعدها دنبالشان بگردى و هيچكدامشان را نيابى!

اگر نيازمندى در دوران توانگريت وامى از تو خواست هماندم به او بده، تا در روز تنگدسيت آن را به تو باز گرداند.

و بدان كه گردنه سختى در پيش دارى هر كه بارش سبكتر است، وضعش از آنكه بارش سنگين تر باشد بهتر است، و در چنين گردونه اى حال كندرو، خيلى بدتر است از تندرو. و تو از اين راه ناگزير يا به بهشت مى روى و يا به دوزخ! پس تا هنوز اين راه را نرفته اى كارهاى نيكت را پيشتر بفرست، و منزل را قبل از اينكه وارد آن بشوى آماده ساز. چه، بعد از مرگ ديگر جاى گله گزارى نيست، و براى بدست آوردن خشنودى خدا نمى توان به دنيا بازگشت.

 

از وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش


پسرم!

.هميشه در كار و بارى كه با كسى دارى ايمان و انصافت را بسان ترازو قرار بده، و خويشتن را در اين كفه و طرفت را در آن كفه بنه. آنچه براى خود مى پسندى براى ديگرى هم بپسند،

و هر چيزى كه براى خود بد مى دانى براى ديگرى هم بد و ناهنجار بدان.

و همانطور كه مى خواهى ستمى به تو نشود به هيچ بنده اى ستم مكن،

و اگر دوست دارى كه درباره ات نيكى روا دارند تو نيز به نيكى بپرداز.

رفتار زشتى را كه از سايرين سر مى زند خودت در پيش مگير، و به همان اندازه اى كه مايلى اين و آن سخنت را بپذيرند، تو هم سخنشان را بپذير.

پيرامون چيزى كه نمى دانى يا درست آن را نمى دانى دم مزن،

و زبان را به سخنى كه دوست ندارى مانند آن را بشنوى باز مكن.

و بدان كه خودپسندى نشانه بدخوئى و آفت خرد است.

در تلاش معاش بكوش،

ولى در انباشتن مالى كه ديگران پس از تو بخورند روزگارت را بباد مده كه كارى نكوهيده و بد است.

هنگامى كه در رسيدن به مقصدت رهنمون شدى در برابر پروردگار بزرگ بيش از پيش فروتن باش.

از وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش


 

 

 

پسرم!

بدان و آگاه باش كه هيچكس مانند رسول اكرم- صلى الله عليه و آله و سلم- چنانكه شايد و بايد از خدا خبر نداده، و خدا هم تاكنون پيغمبرى چون او براى راهنمائى بندگانش نفرستاده. پس او را در زندگى به رهبرى خود بپذير، و براى رهائى از سختيها و رنجها راهى را كه آن پيشواى بزرگ رفته است در پيش بگير.

من در اندرز دادن به تو هيچ كوتاهى نورزيدم، و تو هم هر چند بكوشى نمى توانى آنچنانكه من به تو مى نگرم به خودت بنگرى. پسرم!

مطمئن باش اگر پروردگارت شريك و همتائى داشت بى گمان پيمبرانش به سراغت مى آمدند، و نمودارهاى پادشاهى و توانائى او را مى ديدى، و به رفتار و صفاتش پى مى بردى.

اما خدا بطورى كه خويشتن را وصف نموده پروردگارى است يگانه، احدى در جهانداريش با او ستيزگى و مخالفت نمى ورزد، و وجودى است كه هرگز نابود نمى گردد. از آنجائى كه پيش از اشياء بوده لذا نسبت به آنها اول است، اما اولى كه آغازى ندارد، و نظر به اينكه اشياء روزى پايان مى يابند و خودش تنها مى ماند از اين رو بر همه آخر است، ولى آخرى كه كسى نمى تواند حدى براى آن بگذارد.

بالاتر از اين است كه با احاطه دل و ديده خداونديش به ثبوت برسد. بارى، اگر به وجود او پى بردى، آنوقت چنانكه از چون توئى كم ارزش و ناتوان و پر نياز به درگاه آن بى نياز برمى آيد، در طاعتش بكوش، و براى ترس از كيفر و بيم از خشم و شكنجه اش جامه پارسائى و پرهيزكارى بپوش. زيرا او جز به نيكى و درستى تو را امر ننموده، و غير از بدى و كژى نهيت نفرموده.

پسرم! من تو را از دنيا و چگونگى آن و از گذران بودن و رنگ به رنگى شدنش آگاه ساختم، و به وصف آخرت و آنچه از بهر مردم آن آماده گشته است پرداختم، و درباره هر دوى آنها مثلهائى برايت آوردم، تا عبرت بگيرى و خوب آنها را بكار ببندى.

داستان آنانكه دنيا را آزموده باشند به كاروانيانى شباهت دارد كه از فرود آمدن در كاروانسرائى خشك و بى آب و علف خوششان نيايد و آن را پشت سر گذارند، و سختى راه و دورى يار و خستگى سفر و ناگوارى خوراك را بر خويشتن هموار كنند و به سراى سبز و پر آب و آبادانى كه جاى آسايش و آرامش و زندگى جاويدانى است روى آرند.

 


 

 

 

پسرم!

هر گونه پندار و كردارى را به اميد و يارى پروردگارت آغاز كن، و در پيشگاه او از كامروائى خويش و همچنين رهائى از انگيزه هائى كه سرگردانت مى دارد و به گمراهيت مى سپارد دم بزن.

همينكه يقين كردى دلت صاف و نرم و رام گرديد، و نظرت روى موضوعى خاص تعلق گرفت و از آن تخطى نورزيد، و تصميمت يكى بود، و از آن ننمود، ا
اندرزهاى مرا بياد بيار، و در بكار بردن آنها همت بگمار.

اما اگر آنچه خودت دوست دارى و به نظرت خوب بيايد و انديشه ات بپسندد برايت فراهم نشد، آنوقت بدان كه چون شترى سرگشته و گيج در بيابانى بيكران راهت را نمى شناسى، و در تاريكى وحشتزا از هر فراز و نشيبى مى هراسى.

و هواخواه دين هرگز اشتباه نمى كند و راهى را كه نمى داند نمى پويد، و در صورتى كه به اشتباه و يا گمراهى برخورد نمايد جلو خود را مى گيرد و آنقدر مى كوشد تا راه راست و درست را بجويد.

پس اى پسر، وصيتم را درياب، و بدان كه مالك مرگکهمان مالك زندگى است، و آفريننده همان ميراننده است، و نابود سازنده همان باز گرداننده است، و گرفتار كننده همان رهائى دهنده است.

و اين جهان جز به نعمتها و بخششها و درگيريها و نگرانيها و بيم از كيفرهاى روز بازگشت و يا چيزهاى ديگرى كه ما نمى دانيم، اما دست ازل در آن به امانت سپرده است، استوار و پايدار نمى ماند.

اگر در كارى اشكالى پيدا كردى آن را به حساب نادانيت بگذار، زيرا تو در آغاز آفرينشت نادان بوده اى سپس دانا شدى

. چه بسا امورى پيش مى آيد كه هيچكدام را ندانى، و خردت در پى بردن به آنها فرو بماند، و چشمت درست زير و رويشان را نبيند، ولى ديرى نمى گذرد كه به آنها پى ببرى و همه چيز را ببينى.

به آنكه تو را آفريده و پروريده و روزيت داده پناه ببر، و بايد كه عبادتگزاريت و سرسپردگيت براى خدا و همچنين بيم و هراست از او باشد.

از وصیت امام علی علیه السلام به فرزندش


 

 

پسرم

از هر چيزى بهترينش را برايت گرد آوردم، و زيباترينش را فراهم كردم. تو را از رنج آنچه در برابرت مجهول بود بياسودم، 

و از روى مهربانى و دلسوزى در پرورشت كوشش نمودم.

بر آن شدم تا تو را كه در آستانه عمر و بهار زندگى هستى و نيتى پاك و دلى تابناك دارى به بهترين روش تعليم بدهم،

و نخست فرا گرفتن كتاب خدا و تفسير آن و آئين اسلام و احكامش و حلال و حرامش را در برنامه كارت بنهم.و جز آن به چيزى ديگر نپردازم، و بيهوده به دردسرت نيندازم.

و چون ترسيدم مبادا تو هم دچار اشتباهاتى كه برخى از مردم روى انديشه هاى خام و هوسهاى نافرجام مى كنند بشوى، لذا با اينكه مى دانستم از تنبيه و تذكر چندان خوشت نمى آيد، اما اين بد آمدن را بر كارىكه ممكن است انجامش برايت زيان داشته باشد و مايه تباهيت گردد ترجيح دادم.

تا مانند آنان سست نشوى، و به راه كج نروى. اميدوارم خداوند در اين تنبيه و تذكرى كه دادم بينا و رستگارت نمايد، و به مقصدى كه دارى راهنمائيت فرمايد.

بدان اى پسر، بهترين چيزى كه تو از وصيتم برمى گيرى و به آن عمل مى كنى همانا پرهيزكارى و ترس از خدا و اجراى آنچه او بر تو واجب گردانيده و پيروى از روشى كه پدران و نياكانت و نيك منشان خاندانت داشتند مى باشد.

آرى، آن سروران با پيشامدها مانند تو ساده و آرام برخورد نكردند، و پيرامون زندگى چنانكه تو آسان مى انديشى آسان نينديشيدند، بلكه پس از آزمايشهاى تلخ و ناگوار در كار خود بينا شدند و دانستند چه بايد بكنند، و از كدام راهى كه شايسته نيست در آن بروند روى برتابند.

ولى چنانچه دلت نخواست شالوده انديشه ها و آزمايشهاى گذشتگانت را بپذيرى، بايستى كه پژوهشهايت در اين زمينه ها آميخته با تفهم و تعلم باشد نه اينكه درباره حق و باطل و حلال و حرام در ورطه شك و شبهه دست و پا بزنى، و بگو مگوهاى بيهوده را پيش بگيرى

 


پسرم!

پسرم! به تو وصيت مى كنم كه هميشه پرهيزكار باش و از خدا بترس و فرمانش را بگزار،
و پيوسته دلت را به ذكر او آباد و روشن بدار،
رشته پيمانش را سخت با دست بگير، و ميان خود و او هيچ سبب و واسطه اى نپذير.
درونت را با پند و اندرز زنده كن
و كامهاى دل را در پارسائى و وارستگى بميران،
و آن را با يقين و ايمان نيرومند ساز و با دانش و خرد روشن گردان.
با يادآورى مرگ در خواريش قرار بده، و آهنگ فنا و نيستى و تباهى را بر زبانش بنه.
به سوگهاى جهان بينايش كن و از پيشامدهاى ناگوار و نابكاريهاى روزگار برحذرش بدار،
و اخبار و سرگذشتهاى گذشتگان را در دسترسش بگذار،
و آنچه را بر سر پيشينيان آمده است به يادش بيار
در ميان ديار و آثارشان روان شو و ببين كه چه كردند و از نزد چه كسانى دور شدند و سرانجام به كجا فرود آمدند؟
.ديرى نمى گذرد كه تو هم از اين دنيا خواهى رفت، و مانند ايشان نابود خواهى گشت.
پس، براى بهبود آرامگاهت از هم اكنون بكوش، و آخرتت را به دنيايت مفروش.
درباره آنچه نمى دانى سخن مگوى،
و چيزى را كه بدان وادارت نكرده اند بيهوده مجوى.
راهى را كه مى ترسى در آن گم شوى مرو. چه، سرگردانى بر سر دو راهى، بهتر از روبرو گشتن با بيم و نگرانى است.
امر به معروف كن تا تو را از نيكان بشمارند،
و با دست و زبانت از كارهاى ناپسنديده و حرفهاى زشت بپرهيز و از مردم هرزه دورىبجوى تا همه گراميت بدارند.
در راه خدا چنانكه شايد و بايد به جهاد بپرداز، و بمنظور يارى و پشتيبانى از حق طعنه و سرزنش بدكنشان را دور بينداز،
و براى رسيدن به حقيقت در هر جا كه باشد با هر گونه سختى و خطرى بساز.
احكام دين را خوب فرا بگير، و ناخوشيها را با بردبارى بپذير.
بهترين خويها شكيبائى است!
در همه پيشامدها خويشتن را به پروردگارت بسپار، و به پيشگاهش پناه بيار. زيرا او پناهى است نيرومند و توانا، و نگهدارى است عزيز و دانا.
رازت را به خدا بگوى، و نيازت را از او بجوى. زيرا هم بخشش و هم نوميد كردن در دست اوست.
پيش از هر كارى خوب و بد آن را بسنج، و سفارش مرا آويزه هوشت قرار بده و از آن روى متاب و از سخنم مرنج.
بهترين گفته ها آنست كه سود ببار آرد. نه اينكه شنونده را به سوز و گداز وادارد.
و بدانكه دانش بى بار و بر پسنديده نيست، زيرا ميوه اى از آن نشايد خورد، و نيز از دانشى كه آموختنش روا نيست بهره اى نبايد برد.

پسرم! من همينكه دريافتم عمرم بپايان رسيده است، و دمبدم بر سستى و ناتوانيم افزوده مى شود لذا به نوشتن اين وصيت نامه به تو مبادرت ورزيدم.
دريغم آمد پيش از آنكه اجل سايه سنگينش را بر سرم بيفكند آنچه در دل دارم برايت بر زبان نيارم، و تجربه هائى را كه در زندگى ديده ام در دسترست نگذارم.
و از اين ترسيدم كه هوسهاى بى جا و فريبندگيهاى دنيا پيش از من به درونت راه يابند و آن وقت بكردار اسب سركش از اندرزهايم رم بكنى، و سخنانم را با پا دور بزنى.
دل نوجوان به زمين تهى و بكر مى ماند، آنچه را در آن بكارند خوب مى گيرد. از اين رو پيش از آنكه دل نرم تو سخت گردد، و خردت براى پذيرفتن چيزهائى كه آزمودگان به مرور زمان بدست آورده اند همت ورزد، به ادب كردنت پرداختم،
و راه زندگى را چنانكه شايسته است برايت هموار ساختم.
تا از رنج آزمايش بى نياز شوى، و نتيجه اى را كه ما پس از كشمكشهاى فراوان به آن برخورديم، تو آسوده و آرام بكار ببرى، و چيزى كه بسا نخست در نظرمان پيچيده و تاريك مى آمد بينشت آن را ساده و آسان دريابد.

پسرم! اگر چه مانند كسانى كه پيشتر از من مى زيستند عمر نكردم، ولى با بررسى تاريخشان به رفتار و كردارشان پى بردم، و آنقدر در پژوهش آثارشان همت ورزيدم، كه سرانجام بسان يكى از خود آنها گرديدم.
و چون از جزئيات اوضاع و احوالشان آگاهى يافتم، انگار تار و پود اولشان تا آخرشان را در كارگاه زندگى دور و درازى كه پشت سر گذاردند بافتم.
بارى، من ديگر خوب و بد را با هم سنجيدم، و سود و زيان هر كارى را ديدم.

بخشی از وصیت نامه امام علی علیه السلام به فرزندش


آنان که نشناخته ایم

.اما پرهيزكاران در اين پهنه زندگى ارباب فضائلند، و اهل كمالند.

گفتارشان درست،

و پوشاكشان ساده،

و راه رفتنشان نمودار فروتنى است.

از چيزهائى كه خداوند بر آنان حرام فرموده چشم مى پوشند،

و هيچ سخنى مگر آنكه سودمند بود و بر دانشى كه دارند بيفزايد نمى نيوشند.

در برابر سختى و گرفتارى همان حال خوش و لحظات پر آسايش را دارند،

و چنانچه اجلى كه در لوح سرنوشتشان ثبت شده در كار نباشد هر آينه جانشان در تنشان ى آرام نمى گيرد

و براى رسيدن به ثواب و ترس از عقاب ره بسوى خداى خود مى سپارند.

آفريدگار در نظرشان بزرگ و جز او، هر كه و هر چه هست، كوچك و بى ارزش است.

ايمانشان به بهشت چنان است كه گوئى آن را از نزديك مى بينند و از نعمتهايش بهره مند مى باشند،

و يقينشان به دوزخ باندازه اى است كه پندارى در برابرش ايستاده اند و تصور مى كنند دژخيمانش دارند پيوسته آتش بر آتش مى پاشند.

دل پرهيزكاران اندوهگين، و پيكرشان از بس كه درباره بهبود دينشان مى انديشند لاغر و چوبين.

از سخنان امام علی علیه السلام به همام

راستی چند نفر را می شناسید که این گونه اند؟

 


هر گونه پندار و كردارى را به اميد و يارى پروردگارت آغاز كن،

و در پيشگاه او از كامروائى خويش و همچنين رهائى از انگيزه هائى كه سرگردانت مى دارد و به گمراهيت مى سپارد دم بزن.

همينكه يقين كردى دلت صاف و نرم و رام گرديد، و نظرت روى موضوعى خاص تعلق گرفت و از آن تخطى نورزيد، و تصميمت يكى بود، و از آن ننمود، اندرزهاى مرا بياد بيار، و در بكار بردن آنها همت بگمار.

اما اگر آنچه خودت دوست دارى و به نظرت خوب بيايد و انديشه ات بپسندد برايت فراهم نشد، آنوقت بدان كه چون شترى سرگشته و گيج در بيابانى بيكران راهت را نمى شناسى، و در تاريكى وحشتزا از هر فراز و نشيبى مى هراسى.

و هواخواه دين هرگز اشتباه نمى كند و راهى را كه نمى داند نمى پويد،

و در صورتى كه به اشتباه و يا گمراهى برخورد نمايد جلو خود را مى گيرد و آنقدر مى كوشد تا راه راست و درست را بجويد.

پس اى پسر، وصيتم را درياب، و بدان كه مالك مرگ همان مالك زندگى است، و آفريننده همان ميراننده است، و نابود سازنده همان باز گرداننده است، و گرفتار كننده همان رهائى دهنده است.

و اين جهان جز به نعمتها و بخششها و درگيريها و نگرانيها و بيم از كيفرهاى روز بازگشت و يا چيزهاى ديگرى كه ما نمى دانيم، اما دست ازل در آن به امانت سپرده است، استوار و پايدار نمى ماند.

اگر در كارى اشكالى پيدا كردى آن را به حساب نادانيت بگذار، زيرا تو در آغاز آفرينشت نادان بوده اى سپس دانا شدى.

چه بسا امورى پيش مى آيد كه هيچكدام را ندانى، و خردت در پى بردن به آنها فرو بماند، و چشمت درست زير و رويشان را نبيند، ولى ديرى نمى گذرد كه به آنها پى ببرى و همه چيز را ببينى.

به آنكه تو را آفريده و پروريده و روزيت داده پناه ببر، و بايد كه عبادتگزاريت و سرسپردگيت براى خدا و همچنين بيم و هراست از او باشد.

از نامه امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن بن علی علیه السلام


اگر دل و زبان یکی شون د زبانتان را با دلتان يكى كنيد ، يكى را مى بينيد كه پيرو هوسهاى دلش مى باشد ولى با اين حال به گمان خودش ادعا مى كند كه به خدا اميدوار است! به همان خداى بزرگ سوگند كه او دروغ مى گويد. و گرنه چرا اميدش در رفتار و كردارش نمودار نمى گردد؟ چنين كسى كه دل به اميد خدا مى بندد بايد اميدش در رفتار و كردارش نمود كند، در غير اين صورت اميدش به خداى تعالى مغشوش و ترس از او گزاف و آميخته با نيرنگ است.
روشهای پیامبری آن گونه که خدا خواسته است: پای در س امام علی علیه السلام برگزيدن پيمبران آنگاه از ميان فرزندان او(حضرت آدم) پيغمبرانى برگزيد و به آنان فرمود تا پيامهايش را به بندگانش برسانند، و آيينهايش را فرا راه ايشان بگذارند. روشهای پیامبری آنگونه که خدا خواسته است: و كسانى را كه فريب اهريمن را مى خورند و گمراه مى شوند به راه راست ببرند، و همواره بخششهاى فراوانش را به ياد آنان بياورند. ا پند و اندرز روانشان را پاك گردانند، و پرتو دانش و بينش در نهادشان
برگزيدن پيمبران آنگاه از ميان فرزندان او(حضرت آدم) پيغمبرانى برگزيد و به آنان فرمود تا پيامهايش را به بندگانش برسانند، و آيينهايش را فرا راه ايشان بگذارند. روشهای پیامبری آنگونه که خدا خواسته است: و كسانى را كه فريب اهريمن را مى خورند و گمراه مى شوند به راه راست ببرند، و همواره بخششهاى فراوانش را به ياد آنان بياورند. ا پند و اندرز روانشان را پاك گردانند، و پرتو دانش و بينش در نهادشان برافشانند. راز هستى را در پيش ديدگانشان فاش كنند، و معجزه هاى آفرينش يعنى
آغاز دین و کمال دین چیست و چگونه است؟ آغاز دين شناسايى اوست(خداوند)، و كمال شناسايى باور كردن او است، و كمال باور كردن يگانه دانستن او است، و كمال يگانه دانستن اخلاص به اوست، و كمال اخلاص نفى صفات از اوست، به دليل اينكه هر صفتى موصوف نبوده و هر موصوفى هم صفت نيست. پس هر كس ايزد تعالى را وصف كند چنان است كه برايش همتايى بخواند، و و هر كس براى او همتايى بخواند چنان است كه دوگانه اش داند، وهر كس او را دوگانه بداند چنان است كه به تجزيه اش بورزد، و هر كس به
روانشناسی بنی امیه و آینده آنان ستمهاى بنى اميه اين امويان هنگامى ريشه كن مى شوند كه آنچه را خداوند حرام فرموده است حلال گردانند، و پيمانهايى را كه با مسلمانان بسته اند و مى بندند بگسلانند، و بساط ستم و بيدادگرى خود را در هر خانه و خرگاهى بگسترانند، و مردم را بر اثر بدرفتارى پراكنده سازند و بتارانند. بارى كار به جايى بكشد كه همه به گريه و مويه درآيند، چنانكه گروهى براى دين و گروهى براى دنيا اشك بريزند و زارى نمايند.
تفاوت دانا و نادان خدا هر آن كس را بيامرزد كه نخست بينديشد سپس عبرت بگيرد، آنگاه خرد و بينش بكار برد و حقيقت بپذيرد. و اين را بداند كهسرانجام هر موجودى مرگ و زوال است، و زندگى جاويدان براى او در دنيا محال است. هر چه قرار است بشود خواه ناخواه مى شود، و راهى را كه هر كس بايد برود ناگزير مى رود. دانا آن است كه ارزش خود را مى داند، و نادان را همين بس كه قدر خويشتن را نمى داند. دشمن ترين مردم نزد خدا بنده يى است كه هر چيزى را در زندگى سرسرى مى پندارد، و بى پروا
رازهای دانایی و رستگاری پسرم! .و بدان كه راه دور و درازى در پيش دارى، و اين راه را كه همانا سعادت ابدى است بايد با سختى و دشوارى بپايان آرى. از نيكى كردن غافل مشو، و توشه راه آخرت را پيشاپيش بفرست و پس از آن خودت به دنبالش برو. بيش از طاقتت بار روى پشتت مگذار، زيرا وبال سنگينى آن گردنگيرت مى شود. هر گاه در ميان مستمندان كسانى را يافتى كه كمكت كنند و توشه ات را از دنيا تا آخرت برايت بر دوش بكشند، و در روز رستاخيز كه بدان نيازمند هستى تحويلت بدهند، بى درنگ
پسرم! .هميشه در كار و بارى كه با كسى دارى ايمان و انصافت را بسان ترازو قرار بده، و خويشتن را در اين كفه و طرفت را در آن كفه بنه. آنچه براى خود مى پسندى براى ديگرى هم بپسند، و هر چيزى كه براى خود بد مى دانى براى ديگرى هم بد و ناهنجار بدان. و همانطور كه مى خواهى ستمى به تو نشود به هيچ بنده اى ستم مكن، و اگر دوست دارى كه درباره ات نيكى روا دارند تو نيز به نيكى بپرداز. رفتار زشتى را كه از سايرين سر مى زند خودت در پيش مگير، و به همان اندازه اى كه مايلى اين و
فرار از شک و دودلی امام حکیمان راه های گریز از شک و دو دلی و تردید را ارائه می کنند که راهنمای نجات از نابودی و سرگردانی است: دایره سیاه شک و تردید شك و دو دلى نیز چهار رشته است: گفت و شنود بيهوده، ترس و نگرانى، سرگردانى، تن در دادن (به ناحق و نادرست) پس هر كه گفت و شنود را شيوه خود گرداند، شب را به صبح نرساند، و كسى كه از آنچه در پيش دارد بترسد و نگران بشود، بى درنگ پاهايش بلرزد و رو به عقب برود.
داوران ناشایست و نادرست خطبه 017-داوران ناشايستداوران ناشایست كسانى كه شايستگى داورى ندارند. خدا در ميان بندگانش دو كس را بسيار دشمن دارد: يكى آنكه جز خويشتن به ديگرى نمى پردازد، و به سخنان فريبنده دل مى بازد. پيوسته در پى هوى و هوس مى رود، و هيچگاه به راستى و درستى نمى گرود. و گذشته از خود پيروانش را هم گمراه مى كند و بار گناهان آنان را به دوش مى كشد، و در دوران زندگيش و همچنين پس از مرگش گروگان خطايش مى باشد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تعمیرات تخصصی موبایل SAMITEL